تغییر؛ یک اصل لایتغیّر در نظام بروکراتیک هر کشور، به ویژه کشورهای در حال توسعه است. آن چه که می بایست به این مطلب اضافه شود، مختصات و شاخص های فرهنگی، اقتصادی و علمی کشور ما با موءلّفه های قدرت مرتبط با جغرافیا، ماهیّت و اصالت خویش است. کشور ما علاوه بر ویژگی ژئو استراتژیکی که دارد و همین شاخص، بر اهمیّت آن، افزوده است، وقوع انقلاب اسلامی در آن و نفوذ و اقتدار فرهنگی، سیاسی و معنوی، نه تنها در جهان اسلام، بلکه در اقصی نقاط دنیا مانند آمریکای لاتین و آفریقا، سبب می شود تا در حوزه ی مدیریّت های راهبردی، اصول مترتب بر اهداف و گرایش های نظام اسلامی و انقلابی را لحاظ کند. از سوی دیگر؛ هجمه ی متنوّع، بی محابا، گسترده و مداوم جبهه ی استکبار و به کارگیری اشکال و شیوه های خاصّی از نبرد غیر متوازن خود در قالب جنگی ترکیبی، همه ی ساز و کارها، برنامه ها، نیروها، ساختارها، تشکیلات و ابزارهای جبهه ی مقاومت را هدف و تحت الشّعاع خود، قرار دهد. مع الاسف؛ در داخل نیز، چهره ی دوست و دشمن را به خاطر تبلیغات سنگین، در هاله ای از ابهام فرو برده و از طرف دیگر عواملی از بدنه ی جامعه ی نخبگی را باخود، همراه ساخته است. باید بپذیریم که تحریم های بسیار سخت و گسترده ی غرب، فشارهای مضاعفی را بر مردم ما وارد ساخته و عناصر نفوذی نیز در جبهه ی انقلاب در مافیای تولید و توزیع کالاهای صنعتی، کالاهای اساسی، مواد اولیه ی پایه، نظام اداری، سیستم فرهنگی و آموزشی و بسیاری از نقاط دیگر، اوضاع راپیچیده تر کرده است. بااین حال؛ عمیقا باورمندم که اگر کابینه آقای رییسی، متحوّل شود و وزارت خانه هایی مانند صمت، اقتصاد و دارایی، جهاد کشاورزی، کشور و… و همچنین سازمان های مهم دولتی که چرخه ی اقتصاد تولیدی به دست آن ها، گره خورده است، مورد بازنگری واقع شوند، چیزی حدود ۳۰ تا ۵۰ درصد از راه حل معضلات داخلی، قابل دست یابی و تبیین خواهد بود. اما بخش بزرگ تر و مهم تر این تغییر باید در نظام های پولی و مالی، تنظیم منابع و هزینه ها، بودجه ریزی، سرمایه گذاری و مدیریت منابع و در تغییر رویکردها و فرایندها، جست و جو شود. در کنار این موضوع؛ ترسیم نقشه ی جامع و تفصیلی دیپلماسی خارجی و تعیین نقش ایران در منطقه و جهان به عنوان کنش گری فعال نیز از درجه ی اهمیّت بالایی برخوردار است، کاری که وزارت امورخارجه، پی گیر آن است و باید تارسیدن به نقطه ی مطلوب، این روند را تداوم بخشد.